برای دل خودم می نویسم

زندگی دفتری از خاطره است. یک نفر در دل شب ، یک نفر در دل خاک. یک نفر همدم خوشبختی هاست ، یک نفر همسفر سختی هاست. چشم تا باز کنیم عمرمان می گذرد ، ما همه همسفریم

برای دل خودم می نویسم

زندگی دفتری از خاطره است. یک نفر در دل شب ، یک نفر در دل خاک. یک نفر همدم خوشبختی هاست ، یک نفر همسفر سختی هاست. چشم تا باز کنیم عمرمان می گذرد ، ما همه همسفریم

نصیحتی به دختران مجرد در شرف ازدواج

این پست رو برای دختران مجردی میزارم که با خوندن یکسری وبلاگهای متاهلی واقعا از ازدواج ترسیده شدند و به هر کسی نمی تونن اعتماد کنن

یک دختر وقتی ازدواج می کنه فکر نمی کنه چه سرنوشتی در انتظارشه بخصوص اگر فرزند اول باشی که دیگه بدتر و اصلا از مشکلات زندگیهای متاهلی خبر نداری و بخصوص اگر وضعیت زندگی خونواده خودت و روابط پدر و مادرت خوب و دوستانه بوده و یا لااقل از اونجایی که تو یادت میاد همه چیز خوب بوده و یا پدر و مادری داشتی که هیچوقت جلوی بچه ها بحث نمی کردند و تو رو در دعواهاشون دخالت نمیدادند و از موضوع دعواشون با خبر نمی کردند .ازدواج یه هندوانه در بسته است هیچ کدوممون نمیدونیم چه چیز در انتظارمونه .دوران عقد و نامزدی هم شاید شناختی رو از یکسری اخلاق و روحیات همسرمون بهمون بده ولی تنها زندگی زیر یک سقفه که همه چیز رو روشن می کنه خیلیامون حتی بعد از گذشت 4-5 سال از زندگی مشترک هنوز همسرمون رو نشناختیم و خیلی از دعواها در زندگی زناشویی از همین ناشناخته ها سرچشمه میگیره و همش فکر می کنیم طرف مقابل دوستمون نداره ما زنها اغلب شوهرامون رو دوست داریم و خیلی کم میشه بگیم اصلا شوهرمو دوست ندارم مگر در شرایط خاص که مثلا دختر رو به زور شوهر دادن و سر سفره عقد نشوندن و یا بعده ازدواج طرف بیمار بوده و مثلا جنون داشته و دست بزن شدید داشته وگرنه در بقیه موارد به شوهرامون علاقه داریم و وقتی دعوا می کنیم دوست داریم خیلی زود تموم بشه و همه چیز گل و بلبل بشه شاید مردها هم همین خصیصه رو داشته باشن ولی به شکل خاص و مخصوص خودشون که برای ما زنها قابل درک نیست ....

 دختری که میخواد تازه ازدواج کنه و هنوز وارد زندگی نشده باید بدونه خیلی وقایع در پیش روش هست که روحشم ازشون خبر نداره چون قراره با یه فرد مریخی  زیر یک سقف زندگی کنه و مدتها طول میکشه تا خوب بشناسدش و بتونه باهاش کنار بیاد حالا مدت این کنار اومدن هم برای زوجهای مختلف فرق می کنه به تفاوت سنیشون به سطح فرهنگ و تحصیلات و ... بستگی داره ( من به یه چیزی که خیلی تو ازدواج عقیده دارم که باشه همشهری بودنه به نظره من همشهری بودن خیلی مهمه و خیلی میزان اختلافات رو کم و  تفاهمات رو زیاد می کنه ) بر حسب همه این فاکتورها و حتی شخصیت زوجها که بعضیا خیلی تو دار و مرموزترند و بعضیا برونگرا و سادهترند  مدت زمان این آشنایی طول می کشه. قبل ازدواج هم میشه یه سری شناختهای کلی پیدا کرد میشه تحقیق کرد و یه کلیتی از طرف به دست میاد ولی خیلی باید چشمها رو باز کرد و اگر کوچکترین چیز بدی رو مشاهده کردیم سریع ازش نگذریم و اینجور نباشه که به خودمون بگیم شاید فلان جور بوده من بد متوجه شدم شاید ....شاید...و بخوایم احساساتی بازی در بیاریم و عیب طرف رو، خودمون بپوشونیم یا وقتی میریم تحقیق کنیم انتظار نداشته باشیم حالا مثلا همسایه یا همکار طرف بخواد به ما یه عالمه اطلاعات دقیق بده و همه عیب های اونها رو بریزه رو .گاهی یه طفره رفتن از پاسخ به سوال ما یا یه جواب محتاطانه و نامشخص یه نشونه است مثلا همسایه طرف  بعد از یه عالمه تعریف میگه البته همه هم خوبی دارن و هم بدی، تو زندگی باید صبور بود و ... اینجوری وقتی میگه یعنی یه جای کار می لنگه باید اونجا رو پیدا کرد و ببینیم آیا میتونیم اون عیب رو پذیرا باشیم یا نه.... و واقعا اینکه میگن قبل ازدواج چشاتو خوب باز کن  ولی بعد از ازدواج چشماتو رو خیلی چیزا ببند درسته...خب انشالله که با چشمای باز  و با توکل به خدا و بعد از تحقیق بسیار و  انتخاب فردی که شرایط دلخواهتون رو داره بخونه بخت برید و  "یه شوهر خوب تو یقتون بیفته"


روزهای بعده عقد از جمله روزهای خیلی خوبه زندگیه من نمیگم بهترین روزهای زندگی چون به نظره من زندگی متاهلی هر چه سنش بالاتر میره عشق شاید شکلش یه کم تغییر کنه ولی عمقش بیشتر میشه ولی روزهای بعده عقد روزهایی که یه جوره خاصه یه جوره که قبلا تجربشو نداشتیدروزهای خوب و جذابیه که خاطراتش برای همیشه تو یادتون میمونه تو این دوران که تا زمان عروسی یه فاصله میفته (اگر فرض کنیم عقد و عروسی جدا باشه) دورانیه که فقط خوبیه همو می بینیم البته به مدت زمان بین عقد و عروسی و آشنایی قبل از عقد هم بستگی داره خب طبیعیه اگر دوران عقد 3-4 سال طول بکشه شرایط عوض میشه یا اگر مثلا دختر و پسر چند سال با هم دوست بودند بازم شرایط فرق می کنه .خب بسته به عرف و فرهنگ خونواده ها ممکنه یه سری حریمها و محدودیتها در روابط بعد از عقد باشه یا نباشه که من نمیخوام در این مورد صحبت کنم ولی میخوام اینو بگم که اگر در دوران عقد هم یکسری چیزهای بدی از طرف مقابلتون متوجه شدید که خیلی بده مثلا یه دروغ بزرگه یا اینکه فهمیدید مثلا آقا یه مشکل بزرگ داره باز هم ازش نگذرید میگم نگذرید نه اینکه برید طلاق بگیرید ولی سهل انگاری نکنید برید مشاوره  بشینید خیلی خیلی فکر کنید و اینکه هیچوقت و به هیچ وجه حرف مردم رو در تصمیمتون دخیل ندونید یعنی اگر تصمیم به جدایی گرفتین نگید حالا مردم چی میگن حالا زن دایی و دختر عمو و  دختر همسایه و ... چی فکر می کنن نه همه این افراد خیلی زود همه چیز براشون عادی میشه و اینقدر تو همه زندگیا مشکلات هست و همه مشکلات خاص خودشونو دارن که به جز یه مدت کوتاه دیگه به زندگی شما فکر نخواهند کرد شاید یه مدت همه حواسها رو ی شما باشه و حرف شما نقل همه مجالس ولی خیلی زود تموم میشه و اگر برای حالا یه مدت روی شما زوم باشه ولی بهتر از اینه که خودتونو یه عمر بدبخت کنید انشالله که باز هم دوران عقد خوبی داشته باشید این دوران خیلی خیلی خوبه همش گردش و تفریح و رستوران گردی و بوس و ... همش ناز و اشک و هدیه و قربون صدقه هم رفتن ولی دیگه چون عقد بسته شده باز از عیب های کوچولو هم بگذرید و اینها رو نبینید .خب دوران عقد برای بعضی زوجین گاهی مشکلاتی پیش میاد گاهی یکسری دلخوری ها و دل مکدریها پیش میاد بخصوص بین خونواده ها گاهی بر سر هیچ و پوچ مثلا میدونید چقدر زوجین تو دادگاهها سر وام ازدواج از هم جدا میشن خیلی عجیبه که حالا یه وام دو سه ملیونی میتونه زمینه دعوا رو فراهم کنه و بعد اگر هیچ کدوم از طرفین کوتاه نیان این مشکل هی عمیق تر میشه حتی به جدایی میرسه پس عاقلانه عمل کنید سر این موضوعهای الکی گیر ندین و کوتاه بیایید که نفعشو مطمئن باشید خودتون می کنید. و یه چیز دیگه اینکه دوران عقد رو طول ندید که این دلخوری ها بیشتر پیش میاد هر طور که شده سریع شرایط رو سر و سامون بدین و عروسی کنید و سعی کنید بیشتر از 2 سال طول نکشه ...خب انشالله که به خیر و خوشی دوران عقدتون هم پشت سر بزارید .


خب میرسیم به دوران متاهلی یه دوران عجیب و غریب ... اینو تو یه پست دیگه میگم که حرف برای گفتن زیاده خواهر...

یه خواهشی ازتون دارم)منظور از دوستانی که رمز رو دارند) که قبل از اینکه اینجا نظر بزارید پی نوشت پست قبل رو حتما حتما بخونید و تا نخوندید لطفا نظر نزارید و اگر دوست جدیدی هستید که اینجا رو می خونید اشکال نداره شما نظر بزارید.(چقدر کاراگاه بازی درآوردم)


نظرات 2 + ارسال نظر
گلی جمعه 20 تیر 1393 ساعت 22:18

عسل پنج‌شنبه 19 تیر 1393 ساعت 23:44 http://withgod.persianblog.ir/

مرسی عزیزدلم
خیلی خوب بود
من یه بار هم بهت گفته بودم که الان فکرم بدجوری مشغول این چیزا شده
همش ترس دارم
مرسی مرسی
:)
و در آخر :همه چی دست خودِ خداست :)

آره عزیزم همه چیز دست خداست

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.